برام سؤال بود که چرا وقتی از مسیحیان تازه مسلمان شده میپرسند کدام سوره از قرآن رو دوست دارید خیلیهاشون به سوره توحید اشاره میکنند. همین بهانه ای شد که یه سر به سایت ویکیپدیا بزنم و عقاید مسیحیت رو مطالعه کنم و البته جواب سؤالم رو هم گرفتم. ترجمه قسمتی از مطلب رو عیناً (به جز جمله اول) در زیر آوردم. شاید بد نباشه شما هم یه نگاهی بندازین. ضمناً متن انگلیسی اصلی و آدرس مطلب رو هم در ادامه آوردم.
اولین اصل اساسی از اصول اعتقادی مسیحیت امروزی اعتقاد به تثلیث است. تثلیث به این آموزه اشاره دارد که خدای واحد از سه شخص متمایز تا ابد هم وجود تشکیل شده است. این سه شخص عبارتند از: پدر، پسر (که بصورت عیسی مسیح مجسم میشود) و روح مقدس (روح القدس). این سه شخص را گاهی با هم مجموعه الوهیت (Godhead) می نامند گرچه در کتاب مقدس واژه منفردی برای مجموعه الوهیت وجود ندارد. بیانی قدیمی از اعتقاد مسیحیت میگوید: "پدر خداست، پسر خداست، و روح مقدس خداست، و با اینحال سه خدا وجود ندارد بلکه یک خدا وجود دارد." آنها از یکدیگر متمایزند: پدر منشایی ندارد، پسر از پدر زاده شده و روح مقدس از پدر نشأت گرفته است. این سه شخص با اینکه متمایز هستند در وجود یا عملکرد قابل تقسیم از یکدیگر نیستند.
مطابق با این عقیده، خدا به اینصورت که هر شخص یک سوم کل باشد تقسیم نشده است، بلکه هر شخص به طور کامل خدا در نظر گرفته می شود و تمایز در ارتباط آنها قرار دارد، پدر زاده نشده است، پسر از پدر زاده شده است و روح مقدس از پدر و (در برخی آیین ها) از پسر نشأت می گیرد. صرف نظر از این تفاوت آشکار، هر سه شخص ابدی و قادر مطلق هستند.
من که کاملاً گیج شدم. شما چطور؟
قسمتی از تلاوت استاد عبدالجلیل بنا از انتهای سوره مبارکه شعراء و ابتدای سوره مبارکه مزمل
داییم اخیراً در مسجد محله پدریش، قرآنی قدیمی دید که در صفحه اولش دستخطی از جد مادری من (پدر پدربزرگم) آیت الله ملا محمد ابراهیم کیقبادی (علیه الرحمه) نوشته بود. داییم عکسی از این صفحه گرفت و برام فرستاد. از وفات ملا ابراهیم بیشتر از نیم قرن گذشته اما هنوز هم میشه از این نوشته عبرت گرفت.
ایدل تو چرا ز عاقبت بی خبری روزان و شبان در طلب سیم و زری
سرمایه تو در این جهان یک کفن است آنهم به گمانم ببری یا نبری
حد دوام یک نمونه فولادی 112Mpa و استحکام کششی آن 385MPa است. اگر تنش وارد بر آن بین 200- تا 200+ نوسان کند چند سیکل عمر خواهد کرد؟
این کشته فتاده به هامون حسین توست وین صید دست و پا زده در خون حسین توست
این نخل تر کز آتش جانسوز تشنگی دود از زمین رسانده به گردون حسین توست
این ماهی فتاده به دریای خون که هست زخم از ستاره بر تنش افزون حسین توست
این غرقه محیط شهادت که روی دشت از موج خون او شده گلگون حسین توست
این خشک لب فتاده دور از لب فرات کز خون او زمین شده جیحون حسین توست
این شاه کم سپاه که با خیل اشک و آه خرگاه زین جهان زده بیرون حسین توست
این قالب طپان که چنین مانده بر زمین شاه شهید ناشده مدفون حسین توست